به قدری زمان گذشته که خاطرات جالب جشن تکلیف را به سختی به یاد می آورم. یکی از خاطراتی که همیشه در ذهنم مانده، مربوط به جشن تکلیف دوست خودم، سارا است.
سارا یک دختر پرانرژی و باهوشی بود. جشن تکلیف سارا با حضور خانواده و دوستان نزدیک برگزار شد. محل جشن، یک رستوران زیبا بود که بهخاطر منوی خوشمزه و فضای شیک شهرت داشت.
سارا با چادر جشن تکلیف خود که یک چادر ساتن سفید با گل های برجسته بود؛ ظاهر شد. چادر که از طراحی خاصی برخوردار بود و به او زیبایی و ظرافتی ویژه میبخشید. پیراهن سفیدش با یک کمربند زیبا تزئین شده بود و کفش های سفید رنگی نیز پوشیده بود.
همه مهمانان به شوق و هیجان منتظر آمدن سارا بودند. وقتی او وارد سالن شد، همه چشمان به او دوخته شدد. صدای تشویق و تبریک فضا را پر کرد. سارا با شادی و خنده، به همه مهمانان خوش آمد گفت و از حضور آن ها تشکر کرد.
موقعیت جالبی در طول جشن رخ داد. سارا وارد مکانی شد که برای نماز آماده شده بود؛ خانمی در لباس فرشته به او نزدیک شد و قرآن رنگی زیبایی را به او هدیه داد. سارا با صوت زیبایی شروع به خواند سوره ای کرد و پس از آن مراسم با چند مسابقه و آواز ادامه یافت.
پس از مسابقه و سرگرمی، سارا از پدر و مادرش تشکر کرد و از دوستانش برای حضور در جشن قدردانی نمود. و پس از آن با مهمانان عکس یادگاری گرفت
این جشن تکلیف، یک شب خاص و خاطرهانگیز برای همه حضار بود. خاطراتی از دوستان، خندهها، سرگرمی و شادی در ذهن همه ماندگار شده است. همه با خاطرات خوبی از جشن تکلیف سارا به خانه برگشتند و تمامی لحظات شاد و خاطرهانگیز را در قلبشان نگه داشتند.